dislike متنفر بودن
کاربرد: اگر فعلهای ما از مصدر to be باشند یعنی (am , is , are ) و یا از مصدر to have یعنی (have , has ) وقتی که در جمله افعال قصدی را بکار ببریم. (am , is , are ) و (have , has) به مادر خود یعنی (have , be) تبدیل میشوند. :)
example:
I prefer to be a teacher.
I promise to have two children.
موفق باشید .
صفات
صفات کلماتی هستند که کیفیت و چگونگی افراد، اشیاء، مکانها و ... را بیان میکنند. صفت تنها یک حالت دارد؛ یعنی اینکه با اسم مفرد یا جمع، مذکر یا مؤنث بطور یکسان بکار میرود:
a young man/woman
young men/women
اما تنها موارد استثناء، صفات this و that میباشند که پیش از اسامی جمع به these و those تبدیل میشوند:
this book - those books, that boy - those boys
مکان صفات
صفتها میتوانند در موقعیتها و جاهای مختلفی در یک جمله ظاهر شوند که در زیر به مهمترین این موقعیتها اشاره میشود:
1- قبل از یک اسم:
a good man, an old car, the green carpet
گاهی بیش از یک صفت، اسمی را توصیف میکنند:
a good young man, the beautiful green carpet
2- پس از فعل be:
You are beautiful. ((شما زیبا هستید.
She is fat. ((او چاق است.
The bus is late. ((اتوبوس تاخیر دارد.
بجز فعل be، افعال دیگری نیز مانند seem، look، become و stay میتوانند قبل از صفت قرار بگیرند:
It looks interesting. (جالب به نظر میرسد.)
It is
becoming sunny. (هوا
دارد آفتابی میشود.)
3- پس از the، که در این صورت کلمه اصلی یک عبارت اسمی محسوب میشود:
the young جوانان
the old پیران
the dead مردگان
the English انگلیسیها
(برای کسب اطلاعات بیشتر به موارد کاربرد حرف تعریف معین (the) مراجعه کنید.)
4- بعد از برخی افعال، یک صفت میتواند به دنبال مفعول بیاید:
صفت |
مفعول |
فعل |
فاعل |
secret. |
her past |
kept |
She |
mad. |
me |
is driving |
The noise |
lucky. |
myself |
consider |
I |
angry. |
him |
made |
Her behaviour |
ترتیب صفات
میدانیم که صفتها معمولاً قبل از اسم میآیند، اما اگر بیش از یک صفت اسمی را توصیف کنند، در اینصورت صفتها معمولاً به ترتیب خاصی قرار میگیرند. هر چند ترتیب قرار گیری صفتها پیش از یک اسم همیشه ثابت نیست، اما جدول زیر به شما کمک میکند تا نحوهی جاگیری کلی آنها را یاد بگیرید:
|
6 جنس |
5 ملیت |
4 رنگ |
3 سن |
2 اندازه |
1 بیان عقیده یا احساس |
|
flower |
|
|
yellow |
|
|
beautiful |
a |
nurse |
|
Indian |
|
young |
|
handsome |
that |
tables |
wooden |
|
|
|
big |
|
those |
cat |
|
Persian |
white |
old |
|
|
an |
ادامه صفات
بیشتر صفتها میتوانند هر دو حالت تفضیلی (با افزودن -er یا more) و عالی (با افزودن -est یا most) را داشته باشند. در ادامه نحوه ساخت هر دو حالت را خواهید آموخت.
|
تفضیلی |
عالی |
large بزرگ |
larger بزرگتر |
the largest بزرگترین |
tall بلند |
taller بلندتر |
the tallest بلندترین |
beautiful زیبا |
more beautiful زیباتر |
the most beautiful زیباترین |
1- نحوه ساخت صفات تفضیلی:
الف- با افزودن -er به انتهای صفات یک هجایی:
old, older
bright, brighter
ب- با افزودن more به ابتدای صفات چند هجایی:
difficult, more difficult
interesting, more interesting
2- نحوه ساخت صفات عالی:
الف- با افزودن -est به انتهای صفات یک هجایی
old, oldest
bright, brightest
ب- با افزودن the most به ابتدای صفات چند هجایی:
difficult, the most difficult
interesting, the most interesting
صفات نامنظم
|
تفضیلی |
عالی |
good |
better |
the best |
bad |
worse |
the worst |
far |
further |
the furthest |
little |
less |
the least |
many |
more |
the most |
much |
more |
the most |
old |
older/elder |
the oldest/eldest |
چند نکته املایی
1- صفاتی که به y ختم میشوند، حتی اگر چند هجایی باشند نیز از همان قواعدی استفاده میکنند که برای صفات یک هجایی بکار میروند، اما باید توجه داشته باشید که در اینصورت موقع اضافه کردن er و est، اy به i تبدیل میشود:
pretty, prettier, prettiest
happy, happier, happiest
funny, funnier, funniest
2- هنگام اضافه کردن er یا est به انتهای صفات یک هجایی که دارای یک حرف با صدا هستند و به یک حرف بیصدا ختم میشوند (مانند big)، حرف بیصدای آخر تکرار میشود:
big, bigger, biggest
sad, sadder, saddest
hot, hotter, hottest
fat, fatter fattest
ولی اگر صفتی دارای بیش از یک حرف صدادار بود، در این صورت حرف بیصدای آخر تکرار نمیشود:
great, greater, greatest
3- صفاتی که به e ختم میشوند، هنگام اضافه کردن er یا est، اe خود را از دست میدهند:
blue, bluer, bluest
large, larger, largest
strange, stranger, strangest
مقایسه
1- صفت قیاسی همتراز: برای مقایسه افراد، مکانها، اشیاء و ...، وقتیکه هیچ تفاوتی میان آنها وجود نداشته باشد از ساختارهای زیر استفاده میکنیم:
as + صفت + as |
مثبت: |
|
|
||
not as + صفت
+ as |
منفی: |
I'm as happy as you.
(من به اندازه تو خوشحال هستم.)
Farhad is almost as tall as
his father.
(فرهاد
تقریباً به بلندی پدرش است.)
Our house is not as
expensive as your house.
(خانه ما به
گرانی خانه شما نیست.)
A cheetah is
not so dangerous as a lion.
(یوزپلنگ
به اندازه شیر خطرناک نیست.)
2- صفت قیاسی تفضیلی: برای مقایسه دو شخص، دو چیز و ... از صفت تفضیلی به همراه کلمه than استفاده میشود:
She looks
younger than my mother.
(از مادرم جوانتر به نظر میرسد.)
I think writing
is easier than speaking.
(گمان میکنم نوشتن از صحبت کردن راحتتر
است.)
The man on the
right is taller than the man on the left.
(مرد سمت راستی
از مرد سمت چپی بلندتر است.)
3- صفت قیاسی عالی: برای مقایسه بیش از دو شخص یا دو چیز از صفت عالی استفاده میشود:
He's the
oldest teacher in our school.
(او مسن ترین معلم مدرسه ماست.)
It must be
the most expensive car in the world.
(این باید گرانترین اتومبیل جهان باشد.)
اسمها
اسمها گستردهترین اقسام کلمات را تشکیل میدهند. بطور کلی در زبان انگلیسی میتوان اسامی را در دو دسته طبقهبندی کرد: اسامی قابل شمارش و اسامی غیر قابل شمارش:
اسامی قابل شمارش آن دسته از اسامی هستند که میتوانند شمرده شوند. این بدین معنی است که میتواند بیش از یکی از آنها وجود داشته باشد.
اسامی غیر قابل شمارش اسامی هستند که قابل شمردن نیستند (مانند water یا آب). این اسامی تنها بصورت مفرد بکار میروند و حالت جمع ندارند.
چند مثال
1- اسامی قابل شمارش:
جمع |
مفرد |
the boys |
the boy |
some answers |
an answer |
those cars |
that car |
2- اسامی غیر قابل شمارش:
paper, wood, coal, silk, wool, cotton |
بسیاری از مواد و مصالح |
gold, iron, silver, steel |
فلزات |
fish, fruit, sugar, meat, cheese, bread |
مواد غذایی |
water, oil, milk, tea, air, steam, oxygen |
مایعات و گازها |
money, music, noise, land, hair, ice, snow |
چیزهای دیگر |
ویژگیهای اسامی قابل شمارش و غیر قابل شمارش
1- میتوانند به دنبال an، a یا one بیایند.
2- میتوانند به دنبال these، few، many و those بیایند.
3- میتوانند به دنبال یک عدد (مثلاً two ،three و ...) بیایند.
مثال:
غیر قابل شمارش |
قابل شمارش |
(not:
... a good |
I have a good job. |
(not:
...
Those
|
Those meals were delicious. |
(not:
...
two
|
I bought two loaves. |
1- نمیتوانند با حروف تعریف نامعین (a و an) بکار روند، بلکه باید با some مورد استفاده قرار بگیرند.
2- میتوانند به دنبال much و little بیایند.
3- به راحتی میتوانند به دنبال اصطلاحاتی از قبیل most of the، all of the، all the و half the بیایند.
مثال:
قابل شمارش |
غیر قابل شمارش |
(not:
... made of |
It's made of wood. |
(not:
... too much
|
There's too much traffic. |
(not:
... all the
|
I sold all the furniture. |
|
1- می تـوان
بسیـاری از اسم های غیر قابل شمارش را
بـا
استفـاده از بعضی کلمات و عبارات، به قابل
شمارش تبدیل کرد. از جمله میتوان به
2- لغت news مانند یک اسم جمع به نظر میرسد، ولی در حقیقت یک اسم مفرد غیر قابل شمارش است:
|
جمع
بیشتر اسمها قابل شمارش هستند و میتوانند به صورت جمع درآیند. معمولاً برای اینکه یک اسم مفرد به صورت جمع درآید، یک -s به انتهای آن اضافه میکنیم:
cat, cats
face, faces
boy, boys
ولی آن دسته از اسامی که به ch، x، z، s یا sh ختم میشوند، -es میگیرند:
bus, buses
box, boxes
brush, brushes
watch, watches
در ضمن اسمهایی کـه به یک حرف بیصدا و y ختم میشوند، y را حذف کرده و به جای آن ies میگذاریم:
baby, babies
country, countries
fly, flies
try, tries
اسامی جمع بیقاعده
1- بعضی از اسمها
را
با تغییر حروف صدادار آنها، به حالت جمع در میآوریم:
مفرد |
→ |
جمع |
|
|
man |
→ |
men | مرد(ها) | |
woman |
→ |
women | زن(ها) | |
mouse |
→ |
mice | موش(ها) | |
foot |
→ |
feet | پا(ها) | |
tooth |
→ |
teeth | دندان(ها) | |
goose |
→ |
geese | غاز(ها) |
2- بسیاری از
اسمهایی که به -f
یا -fe ختم
میشوند، هنگام جمع این -f
یا -fe به
-ves تبدیل میشود:
calf | → | calves |
گوساله(ها) |
|
half |
→ |
halves | نیمه(ها) | |
knife |
→ |
knives | چاقو(ها) | |
leaf |
→ |
leaves | برگ(ها) | |
life |
→ |
lives | جان(ها) | |
loaf |
→ |
loaves | قرص(های) نان | |
shelf |
→ |
shelves | قفسه(ها) | |
thief |
→ |
thieves | دزد(ها) | |
wife |
→ |
wives | همسر(ها) | |
wolf |
→ |
wolves | گرگ(ها) |
3- اسم بعضی از حیوانات در حالت جمع هیچ تغییری نمیکند:
deer
آهو(ها)
sheep گوسفند(ها)
fish ماهی(ها)
و نیز آن
دسته از اسامی ملیتها که به
-ese یا
-ss ختم میشوند:
a Chinese |
یک چینی |
→ | two Chinese |
دو چینی |
one Swiss | یک سوییسی |
→ |
some Swiss | چند سوییسی |
همچنین آن دسته از اسامی که به اعداد و مقیاسها اشاره میکنند، هنگامیکه بعد از یک عدد و ... واقع میشوند:
two hundred
three dozen
4- بسیاری از
اسمهایی که ریشه خارجی دارند (مثلاً لاتین، فرانسه یا یونانی)،
گاهی حالت جمع خود را حفظ میکنند:
cactus | → |
cacti/cactuses |
octopus |
→ |
octopi/octopuses |
syllabus |
→ |
syllabi/syllabuses |
alga |
→ |
algae |
larva |
→ |
larvae |
nebula |
→ |
nebulae |
index |
→ |
indices/indexes |
analysis |
→ |
analyses |
thesis |
→ |
theses |
phenomenon |
→ |
phenomena |
حالت ملکی
اسمها دارای یک حالت ملکی میباشند که در آن به اسمهای مفرد (و نیز اسامی جمعی که به s ختم نمیشوند) 's و به اسامی جمع -' (یک آپاستروف) اضافه میشود:
my daughter's room اتاق
دخترم
my daughters' room
اتاق
دخترهایم
men's clothes لباسهای مردانه
your friend's new car ماشین جدید دوستتان
the boy's teacher معلم آن پسر
the students' hostel خوابگاه دانشجویان
حالت ملکی را اغلب به صورت دیگری هم میتوان بیان کرد: (قاعده: X's Y= the Y of X)
my daughters'
room = the room of my daughters
the ship's side = the side of the ship
اما بهتر است آنجا که صحبت از انسان، گروههای انسانی (مانند دولتها، کمیتهها، هیئتها و...)، کشورها، حیوانات و... به میان میآید از همان ساختار X's Y استفاده شود.
نقل قول Reported speech
هنگامیکه میخواهیم گفتههای شخص دیگری را نقل کنیم، میتوانیم از دو حالت مختلف استفاده کنیم:
1- میتوانیم گفتههای شخص مورد نظر را عیناً (واو به واو) تکرار کنیم (نقل قول مستقیم):
She said, 'It is raining.'
و یا میتوانیم از نقل قول غیر مستقیم استفاده کنیم:
She said that it was raining.
در مثال زیر به
تغییرات ایجاد شده خوب دقت کنید:
|
1- در نقل قول غیر مستقیم همیشه میتوانیم that را حذف کنیم:
2- پس از tell حتماً باید نام شخص مخاطب (اسم یا ضمیر) ذکر شود ولی پس از say چیزی نمیآید:
|
جدول تغییرات از نقل قول مستقیم به غیرمستقیم
در نقل قول غیرمستقیم، فعل اصلی جمله معمولاً زمان گذشته است و نیز افعال موجود در بقیه جمله هم باید به زمان گذشته تبدیل شوند. این تغییرات به شرح زیرند:
مثال |
غیر مستقیم |
→ مستقیم |
'I love you,' he said. → He told her that he loved her. |
گذشته ساده |
حال ساده → |
'I'm talking on the phone,' she said. → She said that she was talking on the phone. |
گذشته استمراری | حال استمراری → |
He said, 'The rain has stopped'. → He said that the rain had stopped. |
گذشته کامل | حال کامل → |
He said, 'I've been reading for 3 hours.' → He said that he had been reading for 3 hours. |
گذشته کامل استمراری | حال کامل استمراری → |
He said, 'I met him in the theatre.' → He said he had met him in the theatre. |
گذشته کامل | گذشته ساده → |
'I was driving carefully,' he told the police. → He told the police he had been driving carefully. |
گذشته کامل استمراری | گذشته استمراری → |
|
1- اگر در جمله نقل قول مستقیم از گذشته کامل استفاده شده باشد، در جمله نقل قول غیرمستقیم تغییری ایجاد نمیشود: Tom said, 'when I arrived, she had gone.' → Tom said when he had arrived, she had gone. 2- همیشه مجبور نیستیم که فعل را در جمله نقل قول غیرمستقیم تغییر دهیم. اگر ما چیزی را نقل قول کنیم که همچنان صحیح میباشد، دیگر نیازی به تغییر فعل (از زمان حال به گذشته) نیست. مثلاً: 'He loves ice-cream,' his mother said. → His mother said that he loves (or loved) ice-cream. (he still loves ice-cream) در مثال بالا پر واضح است که او (he) همچنان به بستنی علاقمند است و دلیلی ندارد این علاقمندی تغییر کرده باشد. |
افعال کمکی وجهی در نقل قول غیرمستقیم
در نقل قول غیرمستقیم افعال کمکی وجهی may ،can ،will و shall به might، could، would و should تبدیل میشوند. یعنی:
|
تبدیل میشود به → |
|
مثال:
'I will
sell my car,' he told me.
He told me that he would sell his car.
'I can
help you,' he said.
He said he could help me.
'The teacher
may be ill,' he said.
He said that the teacher might be ill.
ولی افعال کمکی used to، ought to و must در جملات نقل قول غیرمستقیم تغییری نمیکنند:
I told her that I used to smoke twenty a day.
تغییرات لازم دیگر در نقل قول غیرمستقیم
در نقل قول غیرمستقیم علاوه بر تغییراتی که در افعال صورت میگیرد، در بعضی دیگر از اقسام کلمه، از جمله قیدها نیز تغییراتی ایجاد میشود که در جدول زیر بعضی از آنها را میبینید:
غیرمستقیم |
مستقیم→ |
that |
this |
those |
these |
there |
here |
then |
now |
that day |
today |
the previous day / the day before |
yesterday |
the next day / the following day |
tomorrow |
the following week / year ... |
next week / year ... |
the previous week / year ... |
last week / year ... |
چند مثال:
'I like it
here,' he said.
He said that he liked it there.
He said, 'We'll
visit the factory tomorrow.'
He said that he would visit the factory the next day.
زمانهای مربوط به آینده
در زبان انگلیسی برای بیان زمان آینده از افعال و حالتهای مختلفی استفاده میشود که آنها را به ترتیب اهمیت در زیر میبینید:
3. Present Progressive (حال استمراری)
4. will + be + verb-ing و فرمهای دیگر
1- will + verb
از فعل کمکی will برای نشان دادن آینده در جهتهای زیر استفاده میشود:
الف- پیشبینی: برای توصیف چیزی که میدانیم، یا انتظار داریم که اتفاق بیفتد:
It will be rainy tomorrow.
(فردا هوا بارانی خواهد بود)
You will be sick if you eat all
those sweets.
(اگر همه آن شیرینیها را بخوری مریض میشوی)
ب- بیان تصمیمی که درست در همان لحظه گرفته شده است:
I will answer the phone.
(من تلفن را جواب میدهم)
I'll see you tomorrow. bye!
(فردا میبینمت.خداحافظ)
2- be + going to + verb
الف- از این ساختار برای بیان برنامهها و تصمیماتی که از قبل گرفته شدهاند، استفاده میشود:
We're going to paint
this room blue.
(ما میخواهیم این اتاق را آبی بزنیم)
I'm going to be a doctor.
(میخواهم یک دکتر بشوم)
ب- همچنین از این ساختار میتوان برای بیان یک پیشگویی، مخصوصاً وقتی که براساس مدرکی در زمان حال باشد، استفاده نمود.
She's going to have a baby.
(Because she's pregnant)
(او قرار است که یک بچه بدنیا بیاورد)
It's going to rain. (It's
cloudy)
(میخواهد باران ببارد)
بعضی اوقات تفاوتی بین will و be going to برای یک پیشبینی وجود ندارد.
|
برای بیان تصمیمی که از قبل گرفته شده است از ساختار be going to و بیان تصمیمی که درست در همان لحظه گرفته شده است از will استفاده میکنیم. |
3- حال استمراری (Present Progressive)
از حال استمراری برای بیان یک برنامه یا یک قرار بین افراد در آینده استفاده میشود و معمولاً به آینده نزدیک اشاره دارد:
I'm meeting my friend this
evening.
(امروز بعدازظهر دوستم را ملاقات میکنم)
They are driving to Scotland
at the weekend.
(آنها آخر هفته به اسکاتلند میروند)
گاهی اوقات تفاوتی نمیکند که برای بیان یک برنامه یا قرار از حال استمراری و یا از ساختار be going to استفاده شود، به عنوان مثال:
We're
going to see a play tonight.
or: We're seeing a play tonight.
4- راههای دیگر بیان آینده
راههای دیگری نیز برای صحبت درباره آینده وجود دارد، به عنوان مثال:
a) Will + be + verb-ing
Next week I'll
be talking about how to use a microscope.
(هفته آینده درباره
نحوه استفاده از میکروسکوپ صحبت خواهم کرد)
b) Be + to + verb
Iranian president is to visit
Russia.
(رئیس جمهور ایران از روسیه بازدید میکند)
c) Be + about + to + verb
The mayor is about to announce
the result of election.
(شهردار به زودی نتایج انتخابات را اعلام خواهد
کرد)