۱- چه کاره هستید؟ شغل شما چیست؟
What do you do?/what are you?/what’s your job?
2- پزشک عمومی/ پیرا پزشک هستم.
I am a general practitioner /paramedic.
3- مهندس/ هنرمند هستم.
I am an engineer /artist.
4- هنوز دانشجو هستم.
I am still a university student.
5- پدر شما چه کاره است؟
What does your father do?
6- پدرم شغل آزاد دارد./ بازنشسته است.
My father is self-employed/retired.
7- کارمند دولت/ خلبان سرهنگ بازنشسته است.
He is a government employee/ pilot/retired colonel.
8- پدرم خیاط / سنگ کار / مهماندار هواپیما/ آهنگر/ زرگر است.
My father is a tailor/ stonemason/steward/ blacksmith/goldsmith.
9- یکبار بهم گفتی پدرت قفل ساز است.
Once you told me your father was a locksmith.
10- پدرم دامپزشک / حسابدار/ افسر است.
My father is a veterinarian/ an accountant/ an officer.
11- دلال معاملات ملکی/ فروشنده است.
He is a real estate agent/ a salesman.
12- پدرم نگهبان/ کنترل چی / تشک دوز / تحویل دار بانک/ تلفن چی است.
My father is a watchman/ an usher/ an upholsterer/ a teller / a telephonist.
13- کارمند بانک است.
He is a bank clerk.
14- او متخصص زنان/ متخصص پوست/ متخصص قلب/ متخصص داخلی است.
She is a gynecologist/dermatologist/cardiologist/ internist.
15- متخصص بیهوشی/ پرستار/ استاد دانشگاه است.
He is an anesthetist/ a nurse/ a university teacher.
16- پدرتان کار نمیه وقت دارد یا تمام وقت؟
Does your father have a part-time or a full-time job?
17- او به صورت تمام وقت/ نمیه وقت کار می کند.
He works full time/ part time.
18- چند ساعت در روز کار می کند؟
How many hours a day does he work?
19- آیا شیفتی کار می کند؟
Does he work on shifts?
20- پدرم بیکار است.
My father is unemployed/out of work.
21-او از دولت مستمری بیکاری می گیرد.
He receives unemployment benefit from the government.
22- در سن ۵۵ سالگی باز نشسته شد.
He took retirement at the age of 55.
23- مستمری بگیر است.
He is a pensioner./he receives pension.
24- شنیدم پدرت سال گذشته اخراج شد.
I hear your father was fired/ sacked / dismissed last year.
25- خیلی ها را اخراج کردند ولی پدرم خوش شانس بود که نگاهش داشتند.
They fired many people, but my father was lucky to be kept on.
26- نه، کارش را ول کرد.
No, he gave up his job/ he quit.
27- استعفا داد.
He resigned.
28- برای چند هفته معلق بود.
He was suspended for a few weeks.
29- هیچ وقت نتوانسته است در یک شغل بماند.
He has never been able to hold down a job.
30- برادرت جایی استخدام است؟
Is your brother employed anywhere?
31- دو سه ماه است که به عنوان مهندس استخدام شده است.
He has been employed as an engineer for a couple of months.
32- کار فرمایش کیست؟کار خانه اش چند نفر نیرو دارد؟
Who is his employer? How many employees work in his factory?
33- پدرم می خوذاهد در خواست کار بدهد.
My father wants to apply for a job.
34- آیا فرم در خواست را تکمیل کرده است؟
Has he filled application from?
35- بله ،دارد دنبال یک معرف می گردد. شما معرف او می شوید.
Yes he is looking for a referee. Can you act as his referee?
36- هفته آینده مصاحبه دارم. امیدوارم همه چیز خوب پیش برود.
I have an interview next week. I hope it will go well.
37- برای چه پستی درخواست داده اید.
What position/ post have you applied for?
38- چه مدت است که این پست خالی است؟
How long has this post been vacant?
39- اولین شغلی را که به من پیشنهاد دهند می پذیرم.
I will accept/ take the first job they offer me.
40- مطمئنم به سمت مدیر فروش منصوب خواهید شد.
I am sure you will be appointed to the post of sales director.
41- نظرتان راجع به شغلتان چیست؟
How do you like your job?
42- خیلی شغلم را دوست دارم، ولی شغلم استرس زا/ کسل کننده/ خطرناک است.
I like it very much, but it’s very stressful/ boring/dangerous.
43- پدرم شغلش را دوست دارد چرا که شغلش آرامش بخش/ راحت و بی خطر است.
My father likes his job is relaxing/easy and safe.
44- ماهیانه چقدر در می آورد؟
How much does he earn monthly?
45- حقوقش / دستمزدش چقدر است؟
How much is his salary/ wage?
46- ماهیانه ۵۰۰ دلار در می آورد.
He earn $ 500 (five hundred dollars) a month.
47- حقوق سالیانه اش فقط ۴۸۰۰۰ دلار است.
His annual salary is just $48000(forty thousand dollars).
48- پایه حقوقش ۳۰۰ دلار است.
His basic / base salary is $300.
49- هفتگی/ ماهیانه حقوق می گیرد.
He is paid weekly / monthly.
50- در آمد بالایی دارد.
He has a high income./ he is well- paid.
51- در آمد کمی دارد.
He is poorly paid/ badly paid.
52- از راه تدریس پول زیادی به دست نمی آورد.
He doesn’t make a lot of money out of teaching.
53- می خواهد درخواست اضافه حقوق کند.
He is going to ask for a pay raise.
54- هفته گذشته ترفیع گرفت.
He got a promotion last week.
55- مدت زیادی بود منتظر ترفیع رتبه بود.
He had been expecting promotion for a long time.
56-هفته گذشته حقوقش را کم کردند.
He had pay cut last week.
57- هرگز فیش حقوقش را دیده ای؟
Have you ever seen his pay slip?
58- حقوقشان پس از کسر مالیات، بیمه و غیره چقدر است؟
How much is your salary after deductions for tax, insurance, etc?
59- بعد از کسر مالیات و غیره ، حقوق ماهیانه ام ۷۰ دلار است.
After deductions for tax etc, my salary $700 a month.
60- در آمد خالص/ ناخالص شما چقدر است؟
How much is your net/ gross income?
61- برادرم دنبال شغل می گردد.
My brother is looking for employment.
62- باید یک شغل موقت/ دائم پیدا کند.
He should find a temporary /permanent job.
63- کارکنان آنجا خیلی صمیمی هستند.
The staff there is so friendly.
64- پدر شما می تواند من را برای پست جدید در کارخانه اش توصیه کند؟
Can your father recommend me for the new post in his factory?
65- دست بردار. می توانی با پارتی بازی آنجا یک شغل برای خودت دست و پا کنی.
Come on. You can pull a few strings to get a job there.
66- باید دوستان رده بالایی داشته باشید.
You should have friends in high places.
67- چند روزی باید مرخصی بگیریم و به مسافرت برویم.
I have to take a few days off and go on a trip.
68- دوست دارم دو سه هفته مرخصی بگیرم.
I like to take a couple weeks’ leave.
69- او در حال مرخصی است. به خاطر بیماری به مرخصی رفته است.
He is away in leave now./ he is on sick leave.
70- در مرخصی زایمان به سر می برد.
She is on maternity leave.
71- کارگران کارخانه پدرم یک بار اعتصاب کردند.
Once the workers in my father’s factory went on strike.
72- پدرم هم جزو اعتصاب کنندگان بود.
My father was also one of the strikers.
73- در آمد ثابتی دارم.
I have a steady income.
74- می خواهم شغلم را عوض کنم.
I want to change my job.
75- چرا می خواهی شغلت را عوض کنی؟ پول خوبی در می آوری.
Why do you want to change your job? You get / earn good money!
76- من در پی گرفتن حقوق خوب نیستم. فقط پول زیادی به دست می آورم.
I am not interested in earning a good salary.
77- حقوق کمی دارم.
I have a poor salary.
78- امنیت شغلی ندارم.
I don’t have job security.
79- تدریس ممکن است خیلی رضایت بخش باشد، اما پول زیادی ندارد.
Teaching can be very rewarding, but there’s no money in it.
80- می خواهم در پژوه ای سرمایه گذاری کنم.
I want to invest in a project.
1- می خواهم امشب شام دعوتتان کنم.
I would like to invite you to dinner tonight.
2- بیا بریم پیتزا فروشی یک چیزی بخوریم.
Let’s go to a pizzeria to eat something.
3- یک پیتزا فروشی در خیابان رُز هست. شنیدم پیتزاش محشره.
There is a pizzeria on Rose Street. I heard the pizza there is cool!
4- مامانم می گوید شب نباید شام سنگین بخورم.
My mom says I should not have a big dinner at night.
5- دست بردار بابا، من که می دونم آدم صرفه جویی هستی. ربطی به اصرار مامانت نداره.
Come on! I know you are economical. It has nothing to do with your mom’s insistence.
6- خیلی گرسنه نیستم. شیرینی اشتهایم را کور کرد.
I am not really hungry. The sweets ruined/ spoiled my appetite.
7- معمولاً سوسیس نمی خورم.
I don’t usually eat sausage.
8- می توانیم یک غذای مختصر بخوریم.
We can grab a bite./ we can have a snack.
9- بسیار خوب، ولی من پول همراهم نیست. مهمان شما؟
Ok, but I have no money on me. It’s your treat. Ok?
10- طبق معمول، مسئله ای نیست رفیق. بیا خوش باشیم.
As per usual, no problem pal. Let’s enjoy our time.
11- می توانید همبرگر یا چیز دیگری بخورید.
You can eat a hamburger or something.
12- راست می گویید. همبرگر به همراه سیب زمینی سرخ شده سفارش می دهم.
You are right. I order a hamburger with a side of fries.
13- خیار شور کافی توی نان نگذاشته اند.
There are not enough pickles in the bread.
14- نونش (نان مخصوص همبرگر) هم تازه نیست.
The bun is not fresh either.
15- بس کن، مادرت بهت یاد نداده زیاد غُر نزنی؟
Come on, hasn’t your mother taught you not to nag a lot.
16- می توانستید هات داگ یا چیز برگر سفارش دهید.
You could have ordered a hotdog or a cheeseburger.
17- حتماً شوخی می کنی. من رژیم دارم.
You must be kidding. I am on a diet.
18- بیا یک پیتزای بزرگ سفارش بدیم بعد بین خودمان تقسیمش کنیم.
Let’s order a big pizza and then share it between us.
19- چرا درست کردن پیتزا اینقدر طول می کشد؟
Why does it take them so long to make a pizza?
20- پیاده روی باعث شد اشتهایم برای شام باز شود.
All that walking has given me an appetite for dinner.
21- از گرسنگی دارم می میرم.
I am starving.
22- بالاخره پیتزا حاضر شد.
At last, the pizza’s here!
23- نانش ترد نیست. ضخیم هم هست.
The flat bread is not crispy. It’s think, too.
24- در این زمینه با شما موافق هستم. خمیر پیتزا باید کاملاً نازک شود.
I agree with you there. The pizza dough should be rolled thinly.
25- وقتی توی خانه تنها هستم، جلوی تلویزیون می نشینم و با خوردن پیتزا و سیب زمینی سرخ کرده دل سیری از عزا در می آورم.
When I am all alone at home, I sit in front of the TV, pigging out on pizza and fries.
26- باقیمانده پیتزایت را تمام کن و بیا برویم.
Polish off the rest of your pizza and let’s go.
27- تکه های آخر پیتزایم را نمی توانم بخورم. اگر هنوز گرسنه ای می توانی آن ها را بخوری.
I can’t eat the last slices of my pizza. If you are still hungry, you can have them.
28- پیتزا را سوزانده اند و قارچ و پنیر کمی هم روی آن است.
They have burnt the pizza, and there is little mushroom and cheese on it.
29- پنیر پیتزای خوبی رویش نریخته اند.
This pizza isn’t toppled with good cheese.
30- چند قطره روغن زیتون روی پیتزا بریز. خوشمزه اش می کند.
Dribble a few drops of olive oil over the pizza. It makes it delicious.
31- بسیار خوب، نوشابه ات را تمام کن و بیا از اینجا برویم.
Ok, drink up your coke and let’s get out of here.
32- یک پرس دیگر غذا می خواهید؟
Would you like a second helping?
33- نه متشکرم. یک بشقاب پر برنج خوردم. سیر شدم.
No, thanks. I had a large plate of rice. I am full.
34- ولی شما گفتید خیلی گرسنه اید.
But you said you were as hungry as a bear.
35- اصلاً دسر نمی خورم. رژیم دارم.
I don’t have any dessert. I am on a diet.
36- دست بردار، با خوردن کمی بستنی که چاق نمی شوی.
Come on, you won’t put on weight by eating just a little ice cream.
37- تمام تلاشم را می کنم که وزن کم کنم. می خواهم رژیمم را حفظ کنم.
I am doing my best o lose weight. I want to stay on my diet.
38- یک فنجان چای می خوری؟
Would you like a cup of tea?
39- ماری، بشقاب ها را ببر و کمی چای درست کن.
Mary! Come clear away the plates and make some tea.
40- سماور را روشن کن.
Turn the samovar on.
41- کتری را بزن به برق.
Plug in the kettle.
42- کتری را بگذار روی اجاق گاز.
Put the kettle on the stove.
43- بگذار در شستن ظرفها به شما کمک کنم.
Let me help you with the washing up.
44- نه متشکرم، تنهایی ظرفها را می شویم.
No, thanks. I‘ll do the dishes alone.
جداً نمی دونم چطور از شما تشکر کنم
If I get my hands on him
اگه دستم بهش برسه
Bless you
عافیت باشه (بعد از عطسه)
The brain drain
فرار مغزها
Hands off
دست نزنید
Talk turkey
صاف و پوست کنده حرف زدن/ رک حرف زدن
Get the hell out of here
گمشو از اینجا
It augurs ill
بد یمن است
Cheese it
بزن به چاک (عامیانه)
Come clean
صادق بودن
دیگر شورش در آمده
Don’t count on your chickens before they are hatched…
اول چاه رو بکن بعدا منارو بدزد...
As a matter of fact
در حقیقت
To tell you truth...
راستش رو بخوای...
Rome was not built in a day
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
Clothes do not make the man
معادل بسیار زیبای مناسب با این ضرب المثل...
تن آدمی شریف است به جان آدمیت.....نه همان لباس زیباست نشان آدمیت
Don’t get my monkey up
روی سگ منو بالا نیار
No overtaking
سبقت ممنوع
The grass is always greener on the other side of the fence
مرغ همسایه غازه!
When the hell's frozen over
وقت گل نی
Teacher's pet
نورچشمی معلم
He came running
با کله آمد
Enough is enough
بس کن دیگه
You have my word
من بهت قول میدم
Don’t get fresh with me
پررویی نکن!
I’m tied up
دستم بند است
He is a fair-weather friend
رفیق نیمه راهه
It’s none of your business/Mind your own business
به تو هیچ ربطی نداره!
It’s no use trying to talk to him
صحبت کردن با اون فایده ای نداره
Killing/wasting time
وقت کشی
It's as good as a chocolate teapot
به درد هیچ کاری نمی خوره
آخر چطور
I got cold feet
دستپاچه شدم
Sell short
دست کم گرفتن
مثلا وقتی می گیم فلانی رو دست کم نگیر.
Live and let live
زندگی خودتو بکن
Make up one's mind
(to decide between alternatives)
تصمیم گیری کردن
Step on it
گاز بده (تند برو)
It’s my treat
نوبت منه (که حساب کنم)
Sour grapes
پیف پیف گربه, پیرزن و درخت آلو (اظهار بی رغبتی به آنچه که دست نیافتنی است)
Make a big deal about something
از کاه کوه ساختن
I felt like a fool
سنگ رو یخ شدم